✗ راز عاشــ♥ـــقی ✗
نشستم ، خسته شدم ؛ دیگر قایق نمیسازم پشت دریاها هر خبری که میخواهد باشد باشد وقتی از تو خبری نیست قایق میخواهم چکار ؟ مرا همین جزیره کوچک تنهایی هایم بس است !
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: